!! سوخته دل !!
امروز هم گذشت و ... من از تو دورم هنوز ...!! ناشکر نیستم ... فردا هم روز خداست ......!! اینجا به مرز بی تفاوتی ها رسیده ام ...!! دلم را دیگر هیچ چیز نمی لرزاند ...!! در من دلهره ... در من ترس ... در من " احساس " مرده است ...!! ای روزها بیخیال ، خیالم شده ام ...!! فقط منتظرم "دنیا " تمام شود..............!! یقین دارم که می آیی...!! یقین دارم که می آیی زمانی که ... مرا در بستر سردی.... میان خاک بگذارند " تو " می آیی ........!! منم ، يک شعر بيرنگم ...
دست های کوچکش به زور ... به شیشه های ماشین ... شاسی بلند حاجی می رسید ... و التماس می کرد : آقا... آقا... دعا میخری..؟ و حاجی بی اعتنا ... تسبیح دانه درشتش را می گرداند ... و برای " فرج آقا " دعا میکرد ........!!!!!!!!!!!!!! درد دارد وقتی من .... عاشقانه هایم را می نویسم ... دیگران به یاد عشقشان می افتند ... و " تو " هنوز بی خیالی .........!! یادش بخیر ... من بودم تو ... او بود و دیگری ..!! این روزها ... تویی و او ... من ماندم و خدا ........!! پروانه ی من ... در تاری افتاده است که ... عنکبوتش " سیر " است ...!! نه میتواند پرواز کند ... و نه " میمیرد " ..........!! دلت که برای من تنگ شد بیا سراغ زیر سیگاریم … فاتحه بخوان و اشک بریز …
منم ، دل رفته از چنگم ...
منم ، يک دل که از سنگم ...
منم ، آواز طولاني ...
منم ، شبهاي باراني ...
منم ، انساني ام فاني ...
خداوندا تو ميداني ..!
منم ، در متن يک دردم ...
منم ، برگم ، ولي زردم ...
منم ، هستم ، ولي سردم ...
منم ، مرده م ، منم مرده م ...!!
منم ، يک بغض پر باران ...
منم ، غمهاي بي سامان ...
منم ، هستم دراين زندان ...
منم ، زخمهاي بي درمان ...
منم ، دارم تب و تابي ...
ز تنهائي ، ز بيتابي ...
منم ، رفته به گردابي ...
مرا بايد که دريابي .............!!
کنار قبرستان خاطرات من بشین ،
من از تو درگذشتم .......!!!!!!!!
Power By:
LoxBlog.Com |