!! سوخته دل !!
دیگر از این شهر… چقدر پای بند بودن سخت است !! وقتی که خیانت درب تمام خانه های ... شهر را میکوبد ...!! ولی آنقدر زیبا عاشق شده ای ... که آدم لذت میبرد از این همه خیانت ...!! گرچه هر دویمان خیانت کرده ایم ... من شبها را هم آغوش " اشک " میخوابم ... و تو با غریبه ترین آشنایم ...!! کسی که از وجودم بود ...!! تو هم آغوش خاک شده ای و او را رها نمیکنی .............!!
میخواهم سفر کنم..!
چمدانم را بسته ام…
اگر خدا بخواهد امروز میروم.!
نشسته ام منتظر قطار…
اما نه در ایستگاه…
روی ریل قطار …....!!
Power By:
LoxBlog.Com |