!! سوخته دل !!
روی قبرم بنویسید ، کبوتر شد و رفت .... زیر باران غزلی خواند و دلش تر شد و رفت .... چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم .... آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت ...............!! زیر بارانم، بی چتر ..! تنها بینی سرخم ، لو میدهد مرا ..! که باریده ام همراه ابرها ...! اما تابلوی قشنگی شده ایم ... من و جاده و باران .............!! ای ابرها، نبارید ..! من دریا را...... به پایش ریختم و برنگشت..........!! از من نرنج...! نه مغرورم ، نه بی احساس...! فقط خسته ام ..!! خسته از اعتمادی بیجا ..! برای همین قفلی محکم بر دل زده ام .......!! غرورم شکست ، دلم هم ..! اما آنچه شنیدی صدای اینها نبود ..! سقف آرزوهایم بود... که بر سرم آوار شد .......!!
Power By:
LoxBlog.Com |